داستان این چوب دستی:

پروفایل فلور دلاکور قهرمان مدرسه ی باکس بوباتون در سال 1994-1995 در مسابقه ی سه جادوگر بود .

فلور در ابتدا فردی مغرر و با حالتی کوچک پندارانه به دیگران بود. او در جشن یول بال در سال 1994 با راجر دیویس از گروه ریونکلاو شرکت کرد . او از هر چیز هاگوارتز انتقاد می کرد مثل غذا ها ، دکوراسیون و کافی نبودن بلندی صدا برای شنیده شدن در اطراف . او تقریبا در دو سال بعد قدری از انتقاد خود کاست . (ش.د.5)

پسران( مردان جوان ) به شدت دلربای او شدند اما دختر ها به خصوص هرمیون و جینی مقدار کمتری او را مورد تحسین قرار می دادند . او از زیبایی خودش و قدرتش در جذب مردان با خبر بود ; این کوچکترین قسمت از میراث ویلا اوست

فلور در تابستان 1995 در گرینگاتز در لندن به عنوان شغل موقت برای تقویت زبان انگلیسی شروع به کار کرد .فلور تا تابستان 1996 که با بیل نامزد کرد تقریبا یک سال بود که او را ملاقات می کرد .

وقتی که هری در تابستان 1996 برای زندگی کردن با ویزلی ها آمد پی برد که فلور برای دانستن در باره ی خویشاوندان همسر آینده اش نیز به انجا آمده .

ماه ها بعد وقتی بیل توسط فنریر گری بک گرگینه صدمه دید فلور هرکس را با بر سر حرفش بودن غافل گیر کرد و گفت که ازدواج با بیل آرزوی من است " من به مقدار کافی برای آر دویما زیبا آستم ، این طور فکر می کنم ! عروسی در محلی از بارو در 1997 برگزار شد در همان روز وزارت سحر و جادو توسط مرگ خوار ها سقوط کرد . بیل وفلور به خانه ی روستایی رفتند و به تعدادی از فراری ها و قربانی های مرگ خواران پناه دادند .

منبع: ویکی پدیا | سایت جادوگران