تن تن در تبت
یک هواپیمای مسافربری که عازم اروپا است، در هیمالیا سقوط میکند و معلوم میشود که چانگ (دوست تن تن) در هواپیما بوده.
این کتاب با بقیه کتابهای تن تن متفاوت است و این موضوع را بیان میکند که ایمان و امید میتوانند بر همه موانع غلبه کنند، و قضاوتهای از پیش طراحیشده دیگران ( اشاره به یِتی ) ثمره جهل هستند.
همه جا سفید
تن تن در تبت اولین بار در پاییز 1959 در مجله تن تن منتشر شد. هرژه جلد اول پیشنهادی خود را به کسترمن ( ناشر کتاب های تن تن ) ارائه کرد. اصل این مفهوم ساده بود: تن تن، میلو، کاپیتان هادوک و تارکی، که ردپای یتی را بررسی می کردند. جدا از شخصیت های رنگارنگ و بیضی قرمز بالای جلد که عنوان داستان را با فونت سیاه درج می کرد، کل ترکیب بندی با رنگ سفید پر شده بود و عظمت و خلوص اطراف را برجسته می کرد.
این پیشنهاد آنقدر رادیکال ( تغییری بنیادی و جسورانه ) بود که نتوانست از نمونه اولیه فراتر رود. به نظر کسترمن، این تصویر برای کودکان بسیار انتزاعی بود و از نظر تجاری تاثیر منفی داشت. اما به هرحال هرژه قبول کرد که آسمان و کوهی را در پس زمینه اضافه کند.
پیشنهاد بگوسیب: کتاب تن تن در تبت، نسخه فارسی یونیورسال
جایی برای نقش های فرعی نیست
هنگام کوهنوردی، فقط وسایل ضروری را برمیدارید - هیچ چمدان و وسیله اضافی مجاز نیست!
در تن تن در تبت، هرژه شخصیت های خود را بر اساس همین اصل انتخاب و گلچین کرد. فقط کاپیتان هادوک، چانگ و میلو. تصور اینکه کاستافیوره یا جولیون واگ از دامنههای خطرناک هیمالیا بالا بروند دشوار است.
هیولایی برفی به نام یتی
ورود یتی در ماجراهای تن تن اولین و شاید آخرین باری است که هرژه به موجودات تخیلی پرداخته.
شاید تا اواسط داستان همه از یتی بترسند و آن را یک دیو خطرناک تصور کنند. اما در نهایت مشخص می شود که در زیر آن هیکل بزرگ و ظاهر عجیب، قلب یک حیوان حساس و تنها می تپد. در پایان داستان یتی کاروان را تماشا می کند که دوستش ( چانگ ) را برای همیشه از پیش او دور می کند و ما غم او را احساس می کنیم...
آذرخش مقدس ( نور رحمت )
این شخصیت ممکن است چیز زیادی نگوید، اما وقتی می گوید، همه گوش می دهند. او راهبی است که هنگام معلق شدن، رؤیاهایی می بیند. قدرت های الهی او به او اجازه می دهند تا چیزی که در جایی دیگر اتفاق می افتد را ببیند. او به تن تن و به تثبیت باور او مبنی بر زنده بودن چانگ کمک میکند.
تن تن در تبت، بدون حتی یک شخصیت منفی!
یکی از چیزهای شگفت انگیز در مورد تن تن در تبت این است که تن تن در طول داستان با هیچ تبهکاری روبرو نمی شود. هیچ کس مقصر اتفاقاتی که با آن مواجه می شود نیست.
میلو بین فرشته و شیطان گیر کرده
میلو دوست وفادار تن تن سگ بسیار خوبی است، اما بی نقص نیست.
او باید بین وظیفه خود و یک استخوان یکی را انتخاب کند، و در چنین مواقعی است که فرشته نگهبان او و شیطان درونش برای جلب توجه او درگیر می شوند.
پیشنهاد بگوسیب: فیگور میلو فرشته و فیگور میلو شیطان
اغلب اوقات طولی نمی کشد که میلو از بلاتکلیفی خارج می شود و معمولاً در جهت درست.
توهم و رویای کاپیتان هادوک!
هادوک مجموعهای از توهمات را تجربه میکند که بخاطر مصرف یک نوشیدنی اسکاتلندی ایجاد میشود. مناظر رویای هادوک یادآور نقاشیهای نقاش سوررئالیست ایتالیایی جورجیو دی کیریکو (1888-1978) است.
ژانر جدید؟
تن تن در تبت بعد جدیدی را در کمیک استریپ ها ارائه می دهد: بعد معنوی. اگرچه اکشن و ماجراجویی نقش مهمی در این داستان دارد، اما میتوانیم عناصر دیگری را نیز ببینیم. احساساتی که تکامل شخصی هرژه و دیدگاهها و ارزشهای متغیر مخاطبانش را در دهه 1960 نشان میدهد.