کاوشگران روی ماه ماجراجویی علمی و پیشگویانه تن تن را تکمیل می کند که با داستان مقصد کره ماه آغاز می شود. هرژه با فرستادن شخصیتهایش به ماه، فضای جدیدی را ایجاد کرد. اگرچه سفر به فضا به موضوعی عادی تبدیل شده، اما در آغاز دهه 1950 چنین ایده ای هنوز علمی-تخیلی بود. لازم به یادآوری است که این داستان در سال 1954 منتشر شد، در حالی که نیل آرمسترانگ اولین گام های خود را در سال 1969 بر روی ماه برداشت.
هرژه در همه داستان به علوم واقعی میپردازد و حس بیوزنی در فضا را به ما منتقل میکند و حتی نشان میدهد آب در زیر سطح ماه وجود دارد. خواننده شخصیت ها را در حالی که موتور اتمی و رانشگرها را کنترل می کنند را دنبال می کند تا موشک را در فضا هدایت کنند. این آخرین ماجراجویی دو قسمتی (پس از داستانهای دو قسمتی قبلی سیگارهای فرعون و نیلوفر آبی، راز تکشاخ و گنج راکهام، و هفت توپ بلورین و معبد خورشید) است.
استودیو هرژه: قدرت در اتحاد
ایجاد استودیو هرژه در 6 آوریل 1950 به هرژه اجازه داد تا بخشی از کار را به دستیاران محول کند. هنرمندی که به سرعت به دست راست او تبدیل شد، باب دی مور، در 6 مارس 1951 به تیم پیوست.
دی مور در خلق این داستان بسیار کمک کرد، به ویژه عناصری از موشک ماه، سکوی پرتاب و مرکز تحقیقات اتمی Sprodj، و همچنین فضا و مناظر ماه را ترسیم کرد. سهم او در دنیای تن تن را نمی توان دست کم گرفت.
سفر در فضا
اگرچه بیشتر داستان در فضای موشک اتفاق میافتد، اما هرژه این استعداد را دارد که داستان را مثل همیشه جذاب کند. او در برانگیختن احساسات همه کسانی که در اولین مأموریت بشر به ماه شرکت میکنند موفق میشود: عصبی بودن فضانوردان قبل از پرتاب، شرایطی که تحت آن فرود میآیند، ارسالهای رادیویی بین فضانوردان و تیمشان بر روی زمین، وضعیت شدید احساسات در لحظه قدم گذاشتن به سطح ماه و شادی که در آن لحظه توسط کسانی که روی زمین هستند احساس می شود.
ماهواره هادوک
در اساطیر یونانی آدونیس مردی است که عاشق الهه یونانی آفرودیت است. آدونیس همچنین نام سیارکی است که کاپیتان هادوک در سفرش در فضا با آن ملاقات می کند.
آدونیس که توسط باب دی مور کشیده شده است، نیروی گرانشی خاصی بر کاپیتان مست اعمال می کند و هادوک شروع به دور زدن صخره فضایی می کند و عملاً تبدیل به مدار آن می شود.
یک قدم کوچک برای تن تن
این لحظه بزرگ برای تن تن و تیم است: فرود روی ماه موفقیت آمیز بوده است. لحظه ای فرا رسیده است که تن تن اولین انسانی باشد که مناظر باورنکردنی ماه را از روی سطح آن می بیند. خبرنگار شجاع به طور رسمی از نردبان بیرونی موشک پایین می آید. پایش را روی ماه می گذارد و چند قدمی برمی دارد.
فرود آمدن در دهانه هیپارکوس
پروفسور تورنسل حالت پرواز خودکار را تنظیم می کند تا موشک را در دهانه هیپارکوس فرود بیاورد. هرژه نقشه ماه را مطالعه کرد و این نقطه را در نزدیکی نصف النهار مرکزی در سمت مرئی ماه، به عنوان بهترین نقطه برای فرود انتخاب کرد. نام این دهانه از نام هیپارخوس ریاضیدان و ستاره شناس یونانی گرفته شده است.
یخ روی ماه
کشف یخ در یک غار زیرزمینی بعداً به عنوان یک موضوع واقعی تأیید شد. کاوشگر فضایی کلمنتاین (که در سال 1994 پرتاب شد) با تجهیزات راداری از سطح ماه نقشه برداری کرد. پس از دو سال تجزیه و تحلیل داده ها، ناسا از کشف احتمالی یخ در ماه خبر داد. رادار توده ای را شناسایی کرده بود که شبیه دریاچه ای یخ زده به قطر حدود 5 کیلومتر بود.
توپ های ویسکی
یکی از نبوغ هرژه ترسیم ویسکی کاپیتان هادوک به شکل کروی تحت تأثیر بی وزنی بود. این به این دلیل اتفاق می افتد که مولکول های یک مایع یکدیگر را جذب می کنند و نیروی خاصی را روی سطح ایجاد می کنند (کشش سطحی).
این نیرو برای به حداقل رساندن انرژی کل در هر جسم خاص مایع عمل می کند و سطح کل را تا حد امکان به کوچکترین سطح ممکن کاهش می دهد. کوچکترین سطح ممکن برای هر حجمی از مواد یک کره است.
رد پا
هرژه دوست داشت عناصر کمدی را به داستان هایش اضافه کند! تامسون و تامپسون با ردپایی مشابه مسیر تایر در سرزمین طلای سیاه روبرو می شوند. و با استدلال احمقانه خود، معتقدند که شواهدی از انسان های دیگر در ماه کشف کرده اند.
در صورتی که آن ها با رد پای خودشان که قبلا از آنجا رد شده اند مواجه شده اند.
کلاه کاسکت
تن تن و دوستانش لباس فضایی با کلاه ایمنی می پوشند. هرژه این گزینه را انتخاب کرده تا بتوانیم چهره و حالات شخصیت ها را ببینیم. در زندگی واقعی، گیرههای کلاههای فضایی با فیلترهای مخصوصی پوشانده میشوند تا فضانوردان را در برابر پرتوهای شدید خورشید محافظت کنند.
فداکاری نهایی ولف
از همان ابتدای داستان، تیم از مشکلی در تامین اکسیژن آگاه بود: با پیدا شدن برادران تامسون در موشک، مشخص شد که اکسیژن کافی برای همه وجود ندارد. فرانک وولف در نامه ای از پشیمانی خود در رابطه با اقدامات خائنانه اش عذرخواهی میکند و برای نجات دوستانش و کاهش گناه خود، فداکاری نهایی را انجام دهد و از موشک بیرون میرود.